بیست شهریور ۸۹

احساس می کنم خیلی عقبم.زودتر از این باید شروع می کردم.فعلا دارم کلاسای انگلیسیمو کامل می کنم.احتمالا تا آخر پائیز تموم می شه. 

من این وبلاگو از زمانی که تصمیمم قطعی شد ساختم.دلم می خواد هرکی که شرایطش مثل منه واسم پیام بذاره.خوشحال می شم .

قایقی خواهم ساخت

امروز تصمیممو گرفتم.می خوام برم.خیلی روش فکر کردم .می دونم شروعش واسم سخته اما باید انتخاب کنم. 

می خوام برم کانادا.این تصمیم آخرمه.خیلی فکر کردم کجا برم دو ساله که کارم شده بود همین.اما هر کشوری رو که انتخاب می کردم آخرش می فهمیدم که یه جای کارم می لنگه.اما حالا هدفمو پیدا کردم. 

هرچند می دونم این راه هم پیچیده ست اما رفتن آسون نیست. 

با همه مشکلاتش دلمو میزنم به دریا.قایقمو می سازم و یه روزی میرم.اون روز نزدیکه.همین الان هم دارم حسش میکنم. 

خدایا می خوام دستمو بگیری و تنهام نذاری.به امید تو.