۱۳۸۹ مرداد ۲, شنبه

اولین پست

خوب سلام
تقریبا یک ساله که به طور جدی دارم وبلاگ های مهاجرت به کانادا رو می خونم و از اونها اطلاعات با ارزشی به دست آوردم. تا حالا وبلاگ ننوشتم چون:
1- یکم تنبلم
2- شاید یکم بیشترهم تنبل باشم
3- خانم نلی و دیگر دوستان به قدر کفایت شاید هم بیشتر در مورد این ور کار اطلاعات به اشتراک گذاشتند.

خوب حالا یهویی احساس کردم باید یه وبلگ بنویسم چون فکر میکنم تا دو سه ماه دیگه فرم های مدیکال ما هم بیاد و تا چند ماه دیگه ما هم زندگی مون رو تو کبک شروع خواهیم کرد. الان وبلاگ رو راه انداختم تا یکم گرم کنم و وقتی رسیدم اونجا از زندگی مون تو اونجا و اوضاع و احوال و خلاصه بگم این کبک که میگن از نظر ما چه شکلیه. یه چیزایی تو مایه وبلاگ آقای مهاجر و دیگر دوستان مثل رادیو کانادا امیدوارم بتونم ادامه بدم.
خوب الان یکم از خودم و همسرم می نویسم که اگه تو وبلاگم چیزی در مورد مهاجرت می خونید حدودا بدونید کی با چه مشخصاتی اون رو نوشته و چرا به نظر شما نزدیکه و یا با نظر شما مخالفه.
من و همسرم سه ساله که با هم ازدواج کردیم هنوز بچه نداریم هردو اهل سفریم و هرچی تا حالا داشتیم برای اون خرج کردیم. علی رغم درآمد خوبمون زندگی خیلی ساده ای داریم و بهش می بالیم ( موقع رفتن چیز خاصی برای فروش نداریم) من کار خوبی تو ایران دارم که دلم براش تنگ خواهد شد( اونقدر خوبه که برای اولین بار تو زندگیم، بیش از یک سال و نیم که دارم یک جا کار میکنم). همسرم زن قویی که زندگی رو ساده و پرتحرک دوست داره. ما داریم می ریم چون اینجا دیگه کار خاصی نداریم.من و همسرم اکتبر 2009 مصاحبه شدیم و در همون ماه فایل نامبر فدرال رو گرفتیم الان هم منتظر مدیکال.

هیچ نظری موجود نیست: