پاییز در مونترال

سلام بر دوستان خوبم

خیلی وقته که مطلبی ننوشتم.راستش گرفتار امتحان ورودی دانشگاه و کلاسهای دیگه بودم.در حال حاضر 2 تا کلاس تموم شده و سرم خلوت شده.

امتحات ورودی دانشگاه مونترال رو خوشبختانه قبول شدم و به اون سطح رسیدم.امتحان اصلأ راحت نبود و یک مطالعه اساسی نیاز داشت.در کل دانشگاههای اینجا خیلی مرتب و قانونمند هست.هفته ای یک روز تا 10 شب کلاس دارم .وقتی از دانشگاه میام بیرون انقدر جمعیت زیاده که آدم تعجب میکنه اینهمه آدم چرا هنوز تو دانشگاه هستند.متأسفانه تو ایران ساعت 10 شب دیگه برای یک خانم امنیت وجود نداره اما اینجا واقعأ ندیدم کسی مزاحم بشه .کتابخونه ها معمولا  تا صبح  باز هستند برای اینکه من هر وقت میام میبینم چراغها روشنه و دانشجو ها  دارند درس میخونند.

خیلی دوست دارم راجب به بارداری و خانمی که از ایران باردار به اینجا میرسه براتون توضیح بدم.در هیچ سایتی راجب بهش .اکثر دوستان انقدر کار مهاجرتشون طولانی میشه که برنامه زندگی رو تحت تأثیر قرار میده و با ین مورد درگیر خواهند بود.

سعی میکنم یکم راجب بهش در این پست بنویسم

اگر باردار هستید مطمنأ باید در انجام آزمایش مدیکال در ایران  این نکته رو گوشزد کنید که دکتر بدونه و موقع عکس از ریه به شما لباس مخصوص بده که اشعه نی نی رو اذیت نکنه.

تمام مدارک پزشکی رو از ایران بیارید.داروهای مورد نیازتون رو همراه داشته باشید تا در مدت اقامتتون اینجا و قبل از پیدا کردن پزشک نگرانی نداشته باشید.در ابتدا که باردار اینجا میرسید بدون شک شامل بیمه هستید.در همون چند روز اول که دنبال کارت بیمه میرید برگه ای به شما میدند که فقط با همون اون برگه پذیرش بیمارستان رو هم میتونید بگیرید.همسرتون تا 3 ماه بیمه نیست اما خانم باردار از لحظه ورورد به خاک کانادا بیمه داره.

اگر کسی یا دوستی رو اینجا دارید که میتونه دکتر براتون پیدا کنه که خیلی عالی هست اما معمولأ خیلی سخت به کسی که مدت زیادی از بارداریش گذشته وقت میدند.پس در محلی که برای زندگی انتخاب کردید دنبال مرکز clsc بگردید.اینها مراکر درمانی هستند که هیچ هزینه ای از شما نمیگیرند و خیلی راحت قبولتون میکنند.از این نظر استرس کمتری خواهید داشت.اتوماتیک همه کارهای مورد نیاز رو انجام میدند و براتون یک دکتر تعیین میکنند و و قتهای مرتب  و سر برنامه بارداری میدند.اگر دکتر متخصص باشه که خیلی عالی در غیر اینصورت به تمام مسائل بارداری واقف هست و اگر خدای نکرده کیس اورژانس داشته باشید فورأ به بیمارستان منتقل میکنند.در نهایت بیمارستان رو معرفی میکنند و بیمارستانهای بسیار خوب و مجهزی دارند.

ممکنه دوستانی باشند که در این مورد نظر مثبتی نداشته باشند.من فقط برای آشناییتون توضیح میدم.اینها تجربیاتی هست که برای خودم و دوستانی که اینجا زایمان داشتند اتفاق افتاده که اکثرآ راضی بودند.

اینجا 99% زایمان طبیعی توصیه میشه.مگر اینکه دکتر یا آشنایی داشته باشید که بتونه بیمارستان رو برای سزاریت توجیه کنه..در موارد خاص حتمأ سزارین رو انجام میدند.

تا همینجا رو داشته باشید تا بعد بقیش رو بنویسم.

ممنون از لطفتون



بهار دوم در مونترال

سلام بر دوستان خوبم

اینجا بهار شده و حسابی همه جا زیبا و قشنگ شده.درختها تازه برگهاشون در اومده و گلهای نرگس هم باز شدند.هوا خیلی تمیز و معتدل هست و اکسیژن برای تنفس حسابی فراوونه.

منم خوبم و اسباب کشی داشتیم و خونمون رو بزرگتر کردیم.البته از مرکز شهر دور شدیم.اینجا معمولآ هر چی به downtown نزدیک باشید خونه ها گرونتره و قدیمی تر.اما به نظر خودم برای سال اول و دوم اقامت در مونترال بهتره که به مرکز شهر نزدیک باشید تا امار و اطلاعات خوبی بدست بیارید.

برای سپتامبر برای دانشگاه اقدام کردم.البته اول چند تا واحد فرانسه رو باید پاس کنم تا دوباره فرانسه یادم بیاد و بعد درس اصلی رو شروع کنم.اینجا میشه برای همه دانشگاهها اقدام کرد.برای پذیرش باید یا مدرک فرانسه داشت یا انگلیسی  یا دوره های زبان خود دانشگاه رو بردارید که برای ادامه قبول دارند.دوره های certificate زبان فرانسه هم خیلی خوبه و کمک هزینه هم بهتون میدند.البته باید در یک سطح متوسط به بالا باشید.تعیین سطح هم داره و اگر در level خوبی قبول نشید نمیتونید از کمک هزینه استفاده کنید.

دوره های مختلف دیگه ای هم هست که کمک هزینه میدند.باید بیاید و ببینید که چه دوره ای به دردتون میخوره و اون رو ادامه بدید.

دوستان خوبی داریم که خیلی برامون خوب هستند و کمتر دچار غصه و تنهایی میشیم.دوست خوب خیلی مفیده مخصوصإ اینجا.

برای همه آرزوی موفقیت دارم.

سال 1392 مبارک

خدای رحمان نوید میلاد سال نو را بر دوش نسیم بهاری گذاشت تا این امانت سبز را به رسم آغاز به خالق سپارد.حلول سال نو و تولد دوباره طبیعت، عید فرخنده و کهن نوروز باستانی را که یادگار نیاکان و پیام‌آور دوستی، عشق و محبت، با لطافت گیاه و خرمی طبیعت، و تحول به مراحل نیکوتر و برتر است.


http://dl.topnaz.com/2013/03/72.jpg

اقامت 1 ماهه در ایران

سلام بر همه دوستان چه مهاجر جه منتظر

ببخشید که مدت زمان زیادی هیچ مطلبی ننوشتم.اوضاع زندگی خوبه و برای دیدن خانواده به ایران اومدیم.البته تا  1 ماه دیگه برمیگردیم و دوباره زندگی رو در مونترال از سر میگیریم.اینجا در کنار خانواده یک استراحت حسابی کردیم و اینور اونور رفتیم.یک سفر دسته جمعی با هم رفتیم.سفری که ممکنه تا سالهای دیگه پیش نیاد.

رفتیم کیش و هر جقدر تونستیم آتیش سوزوندیم.خیلی خوش گذشت.اما هر چی گشتیم هیچ توریستی ندیدم!!!!!

یاد اخبار ایران افتادم که همش میگن همه چی آرومه و ما به خودکفایی و هزار تا چیز دیگه رسیدیم........ خ خ خ 

شرایط ایران رو با 9 ماه پیش مقایسه میکنم .شرایط برای مردم خیلی سخت شده و با این گرونی زندگی برای مردم بسیار دشوار شده.

با دوستان در مونترال در ارتباط هستیم.هوا حسابی سرد اما زندگی در جریان است.خوشیختانه قیمت ها اونجا تغییری نداشته و همه چی همون قیمت های قبلی هست.

در حال حاضر اینجا ورزش اسپینینگ رو دنبال میکنم و در مونترال همین ورزش رو در جیم پیدا کردم و ادامه میدم .کلاسهای زبان رو فرصت نشد که برم و برای تابستان برنامه ریزی کردم.یک فکرهای بیزنسی هم دارم که باید تحقیق کنم و هزینش رو بسنجم.

ببینیم خدا چی میخواد.تا حالا که خیلی لطف داشته و سنگ تموم گذاشته.

دوستان اگر سوالی دارید خوشحال میشم که کمکتون کنم.

به خدا میسپارمتون


پینوشت :

دوستان من به مونترال برگشتم.ممنون از همگی


مونترال بعد از 5 ماه

سلام بر دوستان خوبم و شرمنده از اینهمه تأخیر در نوشتن مطالب جدید

بعد از گذشت 5 ماه از موندن در مونترال میشه امتیاز 70 رو از 100 بهش داد.این امتیاز برای هر مهاجر فرق میکنه.من این رو با احتساب زبان نسبتأ خوب برای ارتباط برقرار کردن  و پیدا کردن شغل مرتبط با رشته گفتم.بعضی از شغلها در مصاحبه فقط انگلیسی نیاز دارند و بعضی از کالجها برای گذروندن یک دوره خاص فقط و فقط به فرانسه نیاز دارند.دوره های کاریابی اینجا زیاده و میشه حسابی تجربه پیدا کرد و اصول مصاحبه رو یاد گرفت.

تلفنی صحبت کردن خیلی مهمه و کلی استرس آدم رو برای ارتباط با بقیه آدمها کم میکنه.اکثر کارها اینجا با تماس تلفنی  انجام میشه و بعضی وقتها مصاحبه کاری رو تلفنی انجام میدند.

برای خونه پیدا کردن در چند روز اول فقط باید تماس بگیرید و راجب اجاره ماهانه و بقیه موارد سوال کنید.سعی کنید خونه ای اجاره کنید که همه هزینه ها به عهده خودشون باشه .در بیشتر موارد البته اینطور هست و فقط هزینه الکتریسیته به عهده شماست که با احتساب اینترنت و برق 100 دلار روی اجاره ماهانه میاد.

وسواس روی داشتن ماشین لباسشویی در منزل نداشته باشید این یعنی هزینه بیشتر و البته خونه ها اکثرأ فقط یخچال و گاز دارند و جایی برای وسیله اضافی تعبیه نشده .اینجا اکثر ساختمانهای شرکتی , خودشون ماشین لباسشویی و خشک کن دارند و همه ساکنان ازش استفاده میکنند.هفته ای یکبار لباسها رو میبرید و 1.5 دلار بابت شست و شو و 2.5 دلار بابت خشک کن میپردازید.

با این وضع دلار هرکس تا حالا دلار جمع کرده خیلی کار درستی کرده.برای چند ماه اول یک پشتوانه خوب اعصاب آدم رو راحتتر نگه میداره.خونه خیلی گرون اجاره نکنید به صرف داشتن پول در ایران.هرروز داره ارزش پول ایران کم میشه.فکرش رو بکنید 3 میلیون تومان الان میشه 1000 دلار؟!!!؟؟!!!

خونه رو میشه از 500 دلار تا 900 دلار راحت پیدا کرد.البته بستگی به منطقه و سابلت بودن داره.سابت یعنی اینکه یکنفر خونه رو قبل از شما اجاره کرده و بنا به دلایلی نمیتونه اونجا بمونه.بنابراین میاد و نفر دوم رو چیدا میکنه و تمام مدارک و شرایط خونه رو به نفر دوم منتقل میکنه و میره.معمولإ سابلت ها رو تا آخر قرارداد تغییر نمیدند و کلأ برای سال بعد اجاره خونه در حد 10 دلار بالا میره و اینطوری نیست که هرکس هرجوری خواست اجاره بگیره.

وسایل اولیه زندگی رو با خودتون از ایران بیارید.هرچی اضافه تر خواستید اینجا میتونید بگیرید اما در ایران اتیش به زندگی نزنید و تکه های خوب رو فریت کنید.

فریت بار رو نوشتم چطوریه.با بلیط و پاسپورتتوت بارتون رو از ایران با یکی از هواپیماییها منتقل میکنند اینجا.حساب کتاب بکنید حتمإ که با این وضع دلار براتون صرف داشته باشه.مثلإ یکی 800 کیلو بار از تهران برای خودش آورده بود و 3 میلیون تمام شده بود.به قیمت دلار اونموقع که 2000 بود کلش 1500 دلار شده بود و میگفت بازم براش میارزیده.خودتون راحت میتونید متوجه بشید صرف داره یانه.

راستی امتحان رانندگی رو قبول شدم و خیالم راحت شد.سخت نبود اما درس خوندن میخواست و من فقط شبها تونستم درس بخونم .همش این چند وقت رفت و آمد داشتیم.

اینجا هوا سرد شده و دیگه باید برای بیرون رفتن ژاکت همراه داشت.بیشتر باد و سوز اینجا اذیت میکنه وگرنه سرما با کاپشن حل شدنی.برای زمستون هم که خیالی نیست.انقدر فروشگاههای بزرگ و زیر زمینی داره که ادم متوجه نمیشه بالاسرت چه خبره.ایستگاهای مترو بسیار گرمه و همه به فروشگاههای بزرگ راه داره.

کلاسهای ورزشی به نام energy cardio اینجا زیاد شعبه داره.ماهانه 40 تا 60 دلار ه

آرایشگاهها ی مردانه 15 تا 25 دلار و زنانه 18 تا 40 دلار برای کوتاه کردن مو.اکثر آرایشگاهها هم زنانه هستند و هم مردانه اما میشه فقط مردانه یا زنانه هم پیدا کرد.

رنگ مو از 30 دلار تا 70 دلار و مش از 80 دلار به بالاست.

بند 20 دلار و ابرو از 15 تا 25 دلار

کارگر برای نظافت منزل اینجا خبری نیست و ظرفها رو باید خودمون.پس وسواس رو کنار بگذارید و کار اضافه برای خودتون نتراشید.

شاد باشید و حسابی انرژی مثبت با خودتون بیارید اینجا .ریلکس باشید تا کامروا تر باشیم.

این مطالب رو از فیس بوک Quebec Freinds برداشتم.با مزه بود.بخونید خیلی خوب و خنده دار نوشتند.

در احوالات مهاجرت
شیخی را از احوالات مهاجرت پرسیدند، بگفت هم چون شب اول قبر ماند و هرکسی را بسته به سنگینی نامه ی اعمالش حکمی دگر است.
لیک اهل سلوک فرموده اند که هفت مرحله دارد و مرتبت هرکدام را ندانی مگر از آن مرحله به سلامت بیرون آیی و اگر مرد راه نباشی به خوان هفتم نرسی.
اول) نیت: آن لحظه است که مهاجر به ستوه می آید و عزم هجرت می کند. از این نقطه فرد از خاک خود کنده شده است و ولوله ی عزیمت در جانش افتاده و به جرگه ی مهاجرین پیوسته است. از مناسک این مرحله سعی بین صفا و مروه و دویدن به دنبال وکیل و انتظار در صف طویل درب سفارت و دارالترجمه و آزمون آیلتس و تافل و نوافل و ال و بل است و این خود اول قدم است.
دوم) استجابت: زمانی است که صبر مسافر به بار می نشیند و مهر ویزای بلاد خارجه بر پاسپورت وی کوبانده می شود. مهاجر در این مرحله خود را پیروزترین مردمان جهان می داند و هموطنانش را به چشم کور و
کچل هایی می بیند که در باتلاق بی فرهنگی و ترافیک و فقر فرو می روند و به خود افتخار می کند که به زیرکی و رندی از این جهنم جهیده است.
سوم) عزیمت: مرحله ی گذاشتن تمام وابستگی ها از خانه و زندگی و متعلقین و متعلقات و دوستان و اقوام است. برخی این مرحله را به مرگ تعبیر کنند. با هجوم خاطرات و دلبستگی ها اندک اندک ترس و تردید در مهاجر فزونی می گیرد. سرانجام وی زندگی اش را در چمدانی جمع می کند و پس از گذشتن از زیر آیینه و قران به سمت ناشناخته ها رهسپار می شود.
چهارم) شعف: مهاجر چون در بلاد کفر فرو می آید خود را در بهشتی می یابد سبز و تمیز و منظم، مردمانش خندان و جوی های شراب روان و لعبتکان نیمه عریان و مو طلایی شادان از کنار وی عبور می کنند. مردان مسلمان را در این مرحله شعف دو برابر نسوان است و غالباً هنوز عرق راه از چهره بر نگرفته بر در عرق فروشی و نایت کلاب و بار و دیسکو و استریپ کلاب صف می بندند تا سیر و سلوک عرفانی خویش آغاز نمایند.
پنجم) بحران هویت: مهاجر تلاش می کند هویت گذشته اش را فراموش کرده و در جامعه ی جدید ذوب شود. وی ناگهان از "کلثوم جوراب آبادی سنگ سری اصل" تبدیل به "کاترینا ماریا سانتا کروز" می شود. اگر از جماعت نسوان باشد در این مرحله بطور حتم موهای خود را بلوند می کند و با پوست سیاه سوخته و ابرو پاچه بزی و کله ی طلایی زَهره ی هر بیننده ای را می برد. در این مرتبه از سلوک دامن های کوتاه و پوشیدن لباس های آلاپلنگی و استفاده مکرر از کلمات اوه مای گاد و اوه شیت از اوجب واجبات می باشد.
ششم) غربت: در این مرحله مهاجراندک اندک متوجه می شود که در دیار جدید غربیه است و به احتمال قوی غریبه هم باقی خواهد ماند و خودش هم چیزی شبیه همان مردم کور کچلی است که از آنها فرار کرده است و هیچ سنخیتی با این مردم خونسرد و مامانی و قد بلند ندارد. جلوی آینه می ایستد و ناگهان می بیند که یک شرقی کوتوله و احساساتی و قانون گریز و سیاه سوخته است و با موههای طلایی اش نه تنها شبیه نیکول کیدمن نشده بلکه شبیه هویج شده است. در اینجا مهاجر ناگهان دچار نوستالژی شدید برای کشک بادمجان و دلمه و دیزی با نان سنگک می شود و به یاد بوی ترمه ی خانوم بزرگ و قلیون و مزه انار دون کرده و صدای نون خشکی می افتد و دیدگانش از اشک تر می شود.

مریدان پرسیدند هفتمین مرتبت چیست؟

نگاه عاقل اندر سفیهی کرد و گفت:
مرتبت هفتم را هر کس خود می نگارد!



مونترال بعد از 3 ماه اقامت

سلام دوستان

بیشتر از 3 ماه از اومدن ما به مونترال گذشته و شکر خدا همه چیز خیلی خوب پیش رفته.کلاس های زبان برای اول سپتامبر شروع میشه و ما باید در کلاسها شرکت کنیم.روال زندگی دیگه دستمون اومده و فرانسه کبکی یواش یواش داره برامون قابل تحمل میشه.اون روزهای اول ارتباط برقرار کردن خیلی سخت بود اما الان میتونیم حرفهاشون رو بفهمیم و اگر هم نتونیم جواب بدیم دلمون خوشه که فهمیدیم چی گفتند.این خودش یعنی عالی.

زندگی در مونترال خیلی ساده هست و ما هم مثل خودشون داریم به این مدل زندگی و بدور از تجملات ایران عادت میکنیم.بر خلاف تورنتو که همه از لوکس بودنش تعریف میکنند , اینجا همه چی ساده و راحته.

احتمال خیلی زیاد میدم که کار برامون پیدا بشه و تو همین چند وقت بریم سر کار و نگرانی خرج کردن دلار 2000 تومانی کم بشه.سر مصاحبه دانستن حداقل یک زبان  خیلی مهمه و حیاتیه.بعضی از مصاحبه کلا فرانسه هست و بعضی هاشون هر دو رو چک میکنند.پس سعی کنید یک زبان رو قوی کنید.

این چند وقت مهمون زیاد داریم.از امریکا هم دوستامون میاد اینجا و فکر میکنم نتونم بنویسم.

امتحان رانندگی هم دارم و باید درس بخونم که یکباره قبول شم.

خبرهای گرونی ایران رو میشنویم و تأسف میخوریم و همش با اینجا مقایسه میکنیم.اینجا اگر کسی سر کار بره و حداقل حقوق رو داشته باشه میتونه زندگی نسبتأ خوب رو بگذرونه.حداقل حقوق 2 نفر اینجا 1300 دلاره.

حدود 700 تا 800 دلار بابت اجاره خونه و بقیش بایت هزینه مواد غذایی .عالی نیست اما حداقل نیازهای اولیه که شامل میوه و گوشت و مرغ میشه رو پوشش میده.

خدایا ظلم ظالم رو به خودش برگردون.

بای


مونترال بعد از 1.5 ماه اقامت

سلام دوستان خوبم

تقریبأ 45 روز از رسیدن ما به مونترال گذشته و چقدر هم زود گذشت.کارهای اداری مثل سین نامبر و بیمه و باز کردن حساب و ثبت نام کلاس زبان و پیدا کردن خانه به لطف دوستان به موازات هم انجام شد .بیمه تا 3 ماه به تازه واردها تعلق نمیگیره و در 3 ماه اول بدون پوشش بیمه هستید .بعضی ها از بد شانسی مریض شدند  یا مشکل آپاندیس و ... و هزینه های درمان بسیار زیادی بهشون تحمیل شده و چاره ای هم نداشتند.این قبیل دوستان تأکید میکنند که به محض ورود بیمه خصوصی برای مدت 90 روز گرفته بشه (حداقل نفری 200 دلار )

بعد از 20 روز در خانه جدید و دایمی مستقر شدیم.خونه قشنگی هست و حسابی نور گیر.قیمتش هم مثل خونه موقتمون دراومده اما هزینه اینترنت با خودمون بود که فقط برای نصب و خدمات اولیه 60 دلار شارژ کردند.

اینجا خدمات واقعأ گرونه اما بقیه هزینه های زندگی با اجاره و خورد و خوراک در ماه 1600-1700 دلار هزینه میبره.یعنی باید مبلغ اولیه که به همراه میارید برای چند ماه اول کافی باشه که سختی زیاد نکشید چون دوری از خانواده خودش به اندازه کافی غصه میاره و اگر قرار باشه بی پولی هم بکشید تحمل اینجا برای ماههای اول خیلی مشکله.پس سعی کنید پول کافی همراه بیارید و با خیال راحت در بانک قرار بدید که حداقل  احساس امنیت مالی داشته باشید (منظور من بهیچ وجه خرج کردن بی حساب و کتاب نیست ).چون تو این 1.5 ماه که ما اینجا بودیم دیدیم که عجله در خرج کردن مساوی با از دست دادن تخفیف های هفتگی فروشگاههاست .پس در خرید مایحتاج زندگی نباید عجله کرد.

اون دسته از دوستان که بچه دارند , کمک هزینه دولت فدرال و کبک شامل ماه اول براشون نمیشه و باید روی ماه دوم حساب باز کنند.

نظر شخصی من در مورد بار و وسایل زندگی ( زمانی که اینجا هنوز شغلی ندارید ) اینه که تا اونجایی که امکانش هست وسایل رو از ایران بیارید و فریت کنید.خرید وسایل آشپزخونه (قابلمه , ظروف 6 نفره , لیوان و سرویس قاشق و چنگال ) به مراتب گرونتر از ایرانه.مگر اینکه صبر کنید یکی یکی در زمان حراج بخرید .قیمت بار فریت تا 300 کیلو 3 دلار و از 300 به بالا 2.5 دلار محاسبه شد و از ما هزینه رو به دلار دولتی گرفتند.

تلفن شرکتی که این کار رو انجام داد رو براتون مینویسم.البته توجه داشته باشید که هزینه وانت از منزل تا فرودگاه و شیرینی دوستان گمرکی جدا پرداخت شده و 200 هزار تومان در نظر بگیرید.

لپ تاپ هاتون رو حتمإ بیارید که بتونید با خانواده ها در ارتباط باشید و تصویری ببینیدشون که هم خیال شما و هم خیال مادر و پدر ها راحت باشه.

ترجمه مدارک دانشگاهی رو برای ثبت نام و پیدا کردن کار همراه داشته باشید.اینجا هزینه ترجمه ها بالاست .

اصل مدارک رو به همراه بیارید و یک کپی از اونها رو در ایران برای خانواده ها بگذارید که اینجا مجبور نشید دائم اسکن بگیرید و بفرستید ایران.

دارو های اولیه سرما خوردگی , سردرد , دارو های شخصی یادتون نره.اینجا تا بیاد به طرف بفهمونید کجاتون درد میکنه اندازه سعی صفا و مروه زمان میبره.هزینه ویزیت بدون بیمه 150 دلار هست.

بلیط مترو ماهانه 75 دلار و روزانه 8 دلار هست .در 20- 30 روز اول به دلیل رفت و امدهای زیاد باید با مترو اینور اونور برید و با همون بلیط میتونید سوار اتوبوس هم بشیدو هیچ محدودیتی برای روزی 100 بار استفاده از مترو و اتوبوس نیست.پس به قول ما حلال حلالش کنید.

اینجا هم داره گرم میشه و باید به فکر پنکه یا کولر بود.منم با اجازتون برم یک نفسی بگیرم تا در پست بعدی بقیه رو براتون بنوویسم.امیدوارم که مفید باشه.



روز زن مبارک

دوستای خوبم

روز مادر و روز زن رو به همه دوستانم تبریک میگم.با اینکه از مادرم دورم و البته به همین زودیها میاد پیش من , اما با شنیدن آهنگ شکیلا (مادر ) بازم دلم شکست.

حتمأ این اهنگ رو دانلود کنید و ازش لذت ببرید.(اگرنتونستید دانلود کنید خبر بدید با ایمیل براتون بفرستم)

چند تا جمله زیبا تقدیم به همه

* زنان ؛ قبل از مادر شدن، پری  و بعد از مادر شدن؛ تبدیل به فرشته می شوند .

فرشته ی مهربان و فداکار روزت مبارک


* چه تاثیر دلنشینی دارد " غصه نخور ، درست میشود " گفتن های مادر ،

 اثرش را هزار قرص آرامبخش قوی ندارد .



* سرم را نه ظلم می تواند خم کند ،
                                     نه مرگ ،
                                            نه ترس ،
سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم ؛

از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست ...


*نيمي از من مال تو
نيم ديگر هم مال تو
تمام قلب و احساسام وقف تو
به خدا دگر چيزي ندارم
همان هم مال تو
جان ناچيزم فداي موي تو
مادرم
اي عصاره ايمان
اي چكيده ايثار
اي خود عشق
عاشق بودن و عاشق ماندن
را به من هم بياموز


پینوشت:دوستان خوبم این سایت اعتراض به وضعیت پرونده مهاجرتی ایرانیهاست.حتمأ اعتراض خودتون رو اعلام کنید و متحد عمل کنیم.

http://www.petitiononlinecanada.com/petition/retarder-de-traitement-des-demandes-pour-la-communaut-iranienne/958

دریافت نامه پاس رکوئست

دوستان عزیز ما بعد از گذشت 3 سال از ارسال پرونده دیروز پاس رکوئست شدیم.برای همه علی الخصوص  دوستان 2009 دعا میکنم زودتر برنامه زندگیش مشخص بشه و از این انتظار دربیایند.

ما احتمال قوی حضورأ به جلوی درب سفارت خواهیم رفت و ویزا رو میگیریم.

موفق باشید


پینوشت 1 :

دوستان خوبم ما ویزا رو دریافت کردیم.البته یکی از دوستان که آنکارا بودند زحمت اینکار رو کشیدند .روز دوشنبه اول وقت جلوی درب سفارت بوده و مدارک رو همراه با سوء پیشینه جدید  و نفری 2 قطعه عکس تحویل دادن و فرداش ویزا به همراه برگه های لندینگ آماده بوده.

فکر نمیکنم این چند روز بتونم پیغامهای محبت آمیزتون رو جواب بدم.ما برای چند روز دیگه عازم کانادا هستیم.

- ارز دولتی هم نفری 1500 دلار حواله گرفتیم و در فرودگاه اون ها رو از باجه های مخصوص  بانک تحویل میگیریم.البته سالی یکبار

- بلیط قطری دوطرفه 1990000 و لوفتانزا   2200000 تومان -البته ما یکطرفه لوفتانزا گرفتیم .بیزنس دوطرفه لوفتانزا 6 میلیون و فرست 8 میلیون هست.

- وزن بار لوفتانزا نفری 23 کیلو و چمدون اضافه تا وزن 23 کیلو 70 دلار با دلار دولتی محاسبه میشه.

- وزن بار قطری نفری 2 تا چمدون 23 کیلویی و اضافه بار 1 چمدون 23 به قیمت 70 دلار هست.

- مدت پرواز به فرانکفورت با لوفتانزا 5 ساعت و از اونجا به مونترال 8 ساعت هستش.قطری 1 ساعت تا دوحه و 14 ساعت تا مونترال.دیگه بستگی به  توان  هر کسی مسافرت با زمان بالا یا کوتاه رو ترجیح میده.

- یک خونه کوچیک بدون اتاق  اونجا در مرکز شهر به قیمت 800 دلار و 20 دلار برای اینترنت برای ما اجاره شده که در بدو ورود اونجا هستیم.200دلار بابت دستمزد پرداخت کردیم.البته با راهنمایی و کمک در مونترال برای باز کردن حساب و دریافت کارتهای بیمه و سین نامبر و پیک آپ از فرودگاه تا منزل

- اگر کسی عازم بود میتونم تلفن این اقا رو در کانادا بهش بدم.حضور یک همزبان در اونجا غنیمت بزرگی هست.

- طبق تحقیقات اجاره ماشین از فرودگاه مونترال به مرکز شهر حدود 45 دلار هست.

فعلأ خداحافظ تا از  مونترال اخبار تکمیلی رو بنویسم.


پینوشت:

دوستان خوبم ما به کانادا رسیدیم.دسترسی به اینترنت نداشتیم اما الان در یک خونه کوچک مستقرهستیم تا یواش یواش دنبال کارهای اداری بریم و خونه بهتر و مناسبتر گیر بیاریم.

هوای اینجا سرد و بارانی هست و تمام لباسهای گرم ما در جعبه های فریت مونده.این چند روز رو باید بگدرونیم تا هوا بهتر بشه.

در مورد اطلاعات تماس با اون آقا و اسکان موقت که همه سوال کرده بودند هم براتون مینویسم که با کجا و کی تماس بگیرید.

خونه ما نزدیک داون تاون هست.خیلی شیک نیست اما برای اول کار خوبه.ماهی 800 دلار اجاره شده و 20 دلار هزینه اینترنت -تا هرچند ماه هم میتونیم تمدید کنیم و میشه خودمون خونه مناسب رو پیدا کنیم و سر ماه از اینجا بریم.

راستی ما دلار دولتی رو گرفتیم و از نفری 5000 دلار که در فرودگاه نوشته شده بود بیشتر آوردیم.

فرودگاه مونترال حدود 1.5 ساعت کار داشتیم.بعد از پاسپورت چک و دریافت چمدونها در مسیر خروجی به قسمت IMMIGRATION  وارد شدیم.چند تا گیت بود که هر افسر اداره مهاجرت کار مهاجرها رو انجام میدادند.

بعد از پر کردن فرمها و اطلاعات اولیه مدارک ما رو بردند و چک کردند.از همون ابتدا سوال کردند که به چه زبانی ترجیج میدید صحبت کنید .پس استرس و نگرانی نداشته باشید.هرکس با هر سطح زبان متوجه میشه که منظورشون چیه.

مقدار پول همراه رو پرسید و یادداشت کرد.بعد از اتمام این مرحله به قسمت کبک در همین اتاق رفتیم.اونجا هم برخورد خوبی داشتند و قرار ملاقات برای قسمت IMMIGRATION  برای ما فیکس شد برگه های لندینگ و CSQ رو در کوله داشته باشید که باید در هر مرحله به عنوان مدرک شناسایی ارائه کنید.بعد از اتمام این مرحله از فرودگاه بیرون میایید و به سمت خونه راه میافتید.که تاکسی ها حدود 45 دلار هزینه میگیند.اگر هم دوستی یا کسی دنبالتون اومده باشه که چه بهتر.

فعلآ تا بعد




سال 1391 بر همه ایرانیان مبارک



پینوشت:دوستان عزیز من هرچی تلاش میکنم نمیتونم برای 30 تا وبلاگ اولیه لیستم پیغام تبریک بزارم.تبریکات من رو از همبنجا قبول کنید.شاد و موفق باشید

اولین خبر خوب از آنکارا

دوستان یک خبر بسیار بسیار خوشحال کننده:

ایمیل ویزا رکوئست  دوست خوبم movadin  هم رزم ما از سال 2009 بعد از 5 ماه از انجام مدیکال امروز از سفارت در آنکارا رسید.به امید شروع کار و خبرهای خوب از آنکارا


پینوشت :

دوست خوبم farhad-bj عزیز پاس رکوئست شده.خیلی خیلی تبریک میگم دوست عزیز.

مدیکالشون رو feb2012 انجام شده بود و کمتر از 1 ماه ویزاشون اماده شده.

برای منم دعا کنید ویزامون زود بیاد.

بالاخره هم خبرش اومد هم خودش

سلام به دوستان خوبم

بله درست متوجه شدید.مدیکال ما بعد از کلی ناز و ادا  و زیر لفظی و نذر و نیاز و .... رسید.البته زمان فایل نامبر و آپدیت رو بدونید هم بد نیست.تقریبإ 28 ماه از فایل فدرال گذشته بود و 10 ماه از آپدیت.

این فکس آخری که زدم فکر کنم تإثیر زیادی روی نفرات سفارت گذاشت و رفتن ببینند پرونده ما کجاست.؟بعد دیدند ای دل غافل یک پرونده تو آبدارخونه زیر قابلمه ها مونده و لک آبگوشت هم روش افتاده.اسم پرونده رو نگاه کردند دیدند ای بابا پرونده ماست و اقدس به اکبر گفت اکبر این پرونده چرا اینجاست؟؟؟اقدس هم گفت 2 سال پیش نننجونم آبگوشت پخته بود , زیر قابلمه نداشتیم این پرونده رو دیدم خیلی کلفت و پرحجمه , برداشتم و گذاشتم زیر قابلمه.از اون موقع یادم رفته بود از آبداخونه بیارمش بیرون.ازدست این اقدس خانم!!!!

نتیجه اخلاقی :

از آبدارخونه بیرون آمدن = از bachground check سر افراز بیرون امدن


امیدوارم که مرحله بعدی هم به سرعت انجام بشه.راستی ما مدیکال رو دیشب ساعت 1 بامداد انجام دادیم و نفری 250 تومان هم هزینه برداشت.

توضیحات مدیکال رو براتون مینویسم.

برای چند تا دوست عزیز که هنوز از 2009 باقی ماندند دعا میکنم که زودتر تکلیفشون مشخص بشه و از این بلاتکلیفی نجات پیدا کنند.نظرم اینه که به سفارت و تیم اقدس خانم اینا فکس بزنند.

موفق باشید


پینوشت :

سلام مجدد بر همه دوستان خوب

من شرمنده همه هستم چون دسترسی به اینترنت نداشتم .خوشحالم که اینهمه دوست های خوب دارم که به یادمن هستند و ممنون و سپاس از اینهمه تبریک.

اما سوالات :

1- ما وکیل نداشتیم و میشه گفت پرونده مهاجرتی رو خودمون جمع کردیم.جتی رشته من قبل از قوانین 15 اکتبر 2009 صفر امتیازی بود و ما اصلأ اطلاع نداشتیم.اما سر مصاحبه خیلی خوب و مسلط بودیم و از 67 امتیاز متإهل اونموقع 4-5 امتیاز هم بیشتر آوردیم.

2- تقریبأ 3 سال که فرانسه میخونم .در کلاس عمومی شرکت کردم و فقط نزدیک مصاحبه معلم خصوصی گرفتیم که سطح آمادگی رو خیلی بالا برد.

3- دیگه چی سوال پرسیده بودید؟؟

به محض ویزا داشتن میریم کانادا و دیگه بیشتر از این نمتیونیم زمان رو از دست بدیم.

4- سفر زیاد داشتم اما هیچ کدوم به 6 ماه نرسیده بنابراین سوء پیشینه هیچ کدوم از کشورها رو نیاز نداشتیم.این مورد رو قبول ندارم که بعضی ها میگن پروسه مهاجرت به خاطر سفر طولانی میشه.چون دوستانی که رشته دیمند دارند اصلأ این زمان رو نخواهند داشت و اون اوائل حتی 1 روزه مدیکال میگرفتند پس چک امنیتی و سفرهای خارجی چیز مهمی نیست.

5- مدیکال رو در بیمارستان دی انجام دادیم.به نظر من هرجایی که انجام بدید خوبه و نگران دکتر و محل نباشید.چیزی که در بیمارستان دی جالب نبود , زمان زیادی بود که باید منتظر میموندیم تا بریم اتاق دکتر.به نظر من معنی نداره اینهمه هزینه میدی تا 2 3 شب هم الاف باشی.

هزینه ها:نفری 170 ویزیت دکتر البته با پول پست و الباقی

نفری 25 آزمایشات خون

نفری 50 تومان عکس ریه

کلأ دونفر شد 540 هزار تومان

6- راجب به آخرین فکس که ارسال کردیم.مورد خاص و عجیبی نخواسته بودیم فقط ذکر کردیم که ما اینهمه وقت منتظریم و شما یک جواب کلیشه ای به ما میدید.اگر امکان داره شفاف باشید و بررسی کنید ببینید پرونده گم شده یا نه.فقط همین بود و به فکس سفارت که در سایت هم موجود هست ارسال شد.

7- کلاس فرانسه رو هنوز ادامه میدیم تا موقع رفتن.


حدس میزنم تا شب عید ویزا رو داشته باشیم اما بعضی از دوستان خوبم هستند که 4 ماه منتظر پاس رکوئست هستند.پس خیلی نمیشه روش حساب کرد.

امیوارم از ژانویه کار سفارت شروع بشه و دوستان 2009 از این بلاتکلیفی بد و ناراحت کننده نجات پیدا کنند و پرونده های 2010 رو شروع کنند.

خیلی خیلی از همه متشکرم.باز اگر سوالی بود بپرسید .با کمال میل پاسخ خواهم داد.


پینوشت 2:

مدیکال فرهاد عزیز هم بعد از هوار ماه انتظار رسید.خدا رو شکر و تبریک از طرف تمام دوستان به ایشون.

دیگه 2009 کی مونده؟؟؟دوستان خبر بدید ببینیم چند نفر هنوز منتطر هستند؟

ممنون

ارسال TCFq برای مهاجرین اجباری شد

سلام دوستان

"ما رو که فراموش نکردید.من همون مسافر کبک هستم که 27 ماه از تاریخ فایل فدرالم گذشته و به لطف دولت کانادا اندر خم دریافت مدیکال موندیم."

خبری که تو سایت کنپارس (www.canpars.com )دیدم رو براتون نقل میکنم.از دیروز که 5 دسامبر بوده دولت کبک ارسال مدارک اولیه رو منوط به داشتن مدرک زبان فرانسه کرده و اعلام کرده اگر بدون مدرک فرانسه پرونده ارسال بشه برگشت میزنند.اصل مطالب رو بخونید.

راستی مرکز فرهنگی سفارت فرانسه در ایران (فردوسی - کوچه ابیورد)  که امتحان TCFq و TCF tout public رو میگرفت هم به خاطر مشکلات هفته پیش که برای سفارت انگلیس پیش اومد قهر کرد و رفت و درش رو تخته کرد. 

فقط مونده TEFq  که قطب راوندی هنوز در حال برگزاری امتحاناتش هست.

من تحلیلم اینه که این کبک دیگه کبک نمیشه و برای دولتشون دیگه اهمیتی نداره که در ایران امتحان برگزار میشه یا نه و به دلیل تقلب های زیادی که بعضی از دوستان مهاجر انجام دادند و حق دیگران رو از بین بردند , اونها هم سعی در کم کردن ظرفیت و فیلتر کردن افراد دارند.

نتیجش هم مصاحبه های سختی هست که در استانبول شروع شده و آفیسر ها هر چی دوست داره به ایران و ایرانی میگند. 

خدا به خیر کنه واقعإ شرایط خاص این مملکت رو.

موفق باشید 



گویا داره خبرهایی میشه.

سلام بر دوستان خوبم

خیلی وقته چیزی ننوشته بودم.راستش مطلی مفیدی نداشتم که بخوام برای همه قرار بدم.

اما دیروز که رفته بودم کلاس با یک برگه روبرو شدم که در راهرو چسبونده شده بود و روش نوشته بود که سفارت کانادا (منظور دفتر کبک ) در سوریه به ترکیه  منتقل شده است و من احتمال میدم شهر آنکارا برای اینکار در نظر گرفته شده.راجب به صحت و سقم این مطلب یک سر به سایت زدم اما چیزی ندیدم اما این اگر یک شایعه باشد میتونه شایعه خیلی قویی باشه .چون اولا ایرانیها برای ورود به ترکیه ویزا نیمخواند و این همون چیزی بود که سفارت بارها بر اون تاکید کرده بود و اینکه آنکارا شهر خوب و آرومی هست و از شلوغی های استانبول خبری نیست و ایران هم پرواز مستقیم بهش داره.

تا اونجایی که من میدونم مصاحبه های دوستان از اردیبهشت امسال کنسل شده و دیگه هیچ کس مصاحبه نرفته و اگر مصاحبه ها برای اول مهر شروع بشه عملأ ۶ ماه تو پرونده دوستان تأخیر افتاده.

 دوستانی هم که مصاحبه رفتند و منتظر مدیکال هستند با جدول ۲۰ ماه انتظار تا مدیکال مواجه هستند اما از اونجایی که دوستان با فایل فدرال ژانویه ۲۰۱۰ هنوز مدیکال و آپدیت دریافت نکردند فکر میکنم این جدول به همین زودیها تاریخهاش عوض میشه و به ۲۲ تا ۲۴ ماه تغییر پیدا خواهد کرد.بگذریم که ما به عنوان سمبل مقاومت و صبر معروف شدیم و به همین زودیها ۲۴ ماه تموم میشه.

پینوشت مهم :

بالاخره مصاحبه ها شروع شد و از همین ماه دعوت به مصاحبه برای ماه نوامبر رو شروع کردند.

مکان استانبول ترکیه

به نظرتون وضعیت فدرال چی میشه؟اونم شروع میشه یا نه؟؟؟؟

تا آخر سپتامبر باید یک تولد اساسی برای 2 سالگی فایل نامبر فدرال بگیرم.فکرشو بکنید!!!!!!

موفق باشید


حرص خوردن فایده ای نداره!!!

سلام گرم تابستان بر دوستان خوبم

اگر از احوالات ما جویا باشید , ما خوبیم و دست از حرص و جوش خوردن کشیدیم و داریم زندگیمون رو ادامه میدیم.هیچ خبری از رسیدن مدیکالها نیست و واقعأ میتونم بگم که ما جزء بدشانس ترین مهاجرها بودیم.اگر یادتون باشه پارسال مدیکال ماه اوت رو دادند و تا به سپتامبر رسید کار متوقف شد و رفت برای سال 2011 و الان هم جز یک نامه آپدیت هیچ چیز دیگه ای دریافت نشد.

البته من تقریبإ هر 20 روز یکبار با سفارت صحبت میکنم و حسابی با اون خانم فارسی زبان petite amie  شدم و از حال و احوالاتش جویا هستم.طفلی میگفت ما داریم حسابی کار میکنیم و خسته میشیم .خوب طبیعتأ منم باید در جواب بگم آره عزیزم میدونم میدونم تقصیر ماست و حق با توئه.در مورد پرونده خودمون هم گفت هنوز تکلیفش معلوم نشده و جواب از back ground check  نیومده.

ما کار دیگه ای که انجام دادیم این بود که caips (اگر اشتباه ننویسم) رو برای پرونده خودمون بواسطه یکی از دوستان در کانادا پیگیری کردیم .روند کار رو دقیق نمیدونم چطوری بود اما خروجی اون چند برگه پرینت هست که از ابتدای پرونده با درج مشخصات من و همسرم , کلیه اطلاعات و کدهای رشته هامون و سطح زبان و پیگیری هایی که تا حالا انجام شده رو در اون گنجوندند.تمام اطلاعات ارسال نامه آپدیت و علت نبودن من در ایران در اون موقع رو هم نوشته.یک اشتباه ما همین بود که ما مدارک اپدیت رو یکجا نفرستادیم به سوریه و من تازه بعد از اومدن به ایران مدرک سوء پیشینه رو براشون ارسال کردم و اونها هم دقیقأ بعد از دریافت سوء پیشینه من شروع به انجام کار کردند و این خودش شد 2 ماه عقب افتادن .

در کل چیز بدی نیست و فقط خیال آدم از این بابت راحت میشه که مشکلی در پرونده وجود نداشته .

راستی یک کلاس ورزش خوب ثبت نام کردم برای spinning .همون دوچرخه ثابت خودمونه اما مدرنتر و جدیدتر .جلسه اول که خیلی عالی بود.با موزیک تند و رقص نور , بدجوری جو میده و آدم رو مجبور به پا زدن میکنه.سر بالایی سر پایینی و جلسه اول هم احتمالأ افت قند و کوفتگی شدید در حد یک معتاد حرفه ای.

 فرانسه رو کماکان ادامه میدم و خوشبختانه اوضاع زبان خیلی خوبه و بهم پیشنهاداتی برای تدریس در حد ترم های پایین شده.

همه چی آرومه  و منتظر خبر های خوش مهاجرتی برای خودمون و بقیه دوستان هستیم.


شاید این هفته بیاید شاید.

Annulation d'entrevu

سلام بر همه دوستان مهاجر

دوستان خبر خوبی ندارم اما محض اطلاع خواستم بگم که چند تا از دوستانمون مصاحبه هاشون کنسل شده و با ایمیل و تلفن بهشون خبر دادند که در تاریخهای یاد شده سوریه نیان تا دوباره خبر کنند.این روند همینطور ادامه داره.

میشه گفت اوضاع سوریه اصلإ خوب نیست و سفارت کبک داره تمام وقتهای مصاحبه رو کنسل میکنه و لابد میخوان درش رو گل بگیرند و فرار کنند!!!!!!

فقط میمونه شانس ما و ویزاهای باقیمانده که نمیدونم فدرال کار میکنه یا اونم میبنده و میره!!!!!!!

بهرحال اگر کار مدیکال ما درست نشه دوباره برای سفر اقدام میکنیم و سعی میکنم این چند روز با سفارت صحبت کنم و شاید هم لازم باشه برم سوریه.

اکثر دوستان که فایل فدرالشون با ما بوده ویزا رو گرفتند و فقط ما و چند نفر موندیم که دیگه به لطف خدا بستگی داره.

برامون دعا کنید.

اولین پست سال 1390

سلام بر دوستان خوبم

سال نو رو بازهم بهتون تبریک میگم و از خداوند سالی پر بار همراه با سلامتی برای همه آرزو میکنم.

ما دیشب از شمال به تهران رسیدیم .همه چی اونجا خیلی خوب بود و حسابی خوش گذشت اما برگشتن بسیار طولانی شدو مسیر 4 ساعته رو 10 ساعته اومدیم.ما فکر میکردیم همه 13 بدر برگشتند اما گویا همه فکر ما رو داشتند و جاده برگشت از رشت اساسی شلوغ بود.یک مورد جالب هم بهش برخوردیم و میگم که بدونید چه کلاه های کوچیک و بزرگی سر این ملت میزراند و بی خبریم.

تقریبأ بعد از 30 دقیقه که تو جاده رشت به تهران بودیم , به علت شلوغی مسیر ,  تصمیم گرفتیم که بریم تو جاده قدیم رشت که مسیر روانتر بود و چه کار خوبی کردیم.چون ترافیک عجیبی جلوتر پیش اومده بود و ما که از جاده قدیم رد میشدیم مسیر رو میدیدیم و حداقل 2 ساعت جلو افتادیم.در ضمن بگم که برای قزوین - رشت یک آزاد راه ساختند که ورودیش 1500 عوارض داره و ما رفتنه این مبلغ رو دادیم اما برگشتنه ما اصلأ تو آزاد راه نرفته بودیم و از جاده قدیم با عوارض 300 تومان عبور میکردیم .بالاخره با کلی خستگی و راه بندون رسدیم به عوارضی و دیدیم اااااااااااااااااااااااااا , وزارت راه یا هر ارگانی که جاده رو ساخته , مسیر رو جوری ساختند که دست آخر به عوارضی آزاد راه میرسونند و 1500 تومان رو خیلی بی سر و صدا از ملت میگیرند و هیچکس نیست بگه بایت چی ؟؟؟؟ و در جواب پرسش ما گفتند اینطوری ساخته شده و ما تقصیری نداریم .

ما نفهمیدیم این زرنگ بازیها هنر کیه که فکر میکنه هیچکس حالیش نیست؟؟؟


اخبار مهاجرتی و تاریخهای مهم پرونده ما :

ارسال پرونده : آخر فروردین 1388

دعوت به مصاحبه :4.5 بعد

روز مصاحبه و دریافت فایل فدرال : آخر شهریور 1388

درخواست آپدیت مدارک و ارسال :اواخر آذر 1389

ارسال نامه پیگیری : چندین بار (فکس و ایمیل)

تا به امروز از ارسال مدارک اولیه به سوریه 2 سال گدشته.


جواب امروزسفارت: برو عمو جون در مرحله background check هستید و بیش از این پیگیری ننمایید.


-نارسیس جان 1.5 ماهه که رفته کانادا(فایل فدرال سپتامبر 2009)

- مریم جان مدیکال رو انجام داده و منتظر پاس رکوئست هستند.(فایل فدرال سپتامبر 2009)

- آرمین عزیز منتظر پاس رکوئست هست.(فایل فدرال دسامبر 2009)

- از کامیار عزیز خبری ندارم.

نگین عزیز بعد از مصاحبه دوم مدیکالشون رو دریافت کردند و برگشتند ایران.

-یک دوست خوبم بارشته دیمند بهمن 89 مصاحبه داشتند و امروز مدیکالش اومده.

راستی سفارت زمان دعوت به مصاحبه ها رو طولانی کرده و دوستان مهاجر در حال حاضر 10 ماه تا 12 ماه بعد از ارسال مدارک دعوت به مصاحبه میشند.

فعلأ خداحافظ

رسیدن بهار  1390 بر همه مبارک




بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک

آسمان آبی و ابر سپيد
برگهای سبز بيد

عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد

خلوت گرم کبوترهای مست

نرم نرمک می رسد اينک بهار

خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ‌ها و دشتها

خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها
خوش به حال غنچه‌های نيمه‌باز

خوش به حال دختر ميخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبريز از شراب

خوش به حال آفتاب

ای دل من گرچه در اين روزگار

جامه رنگين نمی‌ پوشی به کام
باده رنگين نمی ‌بينی به جام

نقل و سبزه در ميان سفره نيست
جامت از آن می که می ‌بايد تهی است

ای دريغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسيم
ای دريغ از من اگر مستم نسازد آفتاب

ای دريغ از ما اگر کامی نگيريم از بهار
گر نکوبی شيشه غم را به سنگ

هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ


سلام دوباره از وطنم

سلام بر همه دوستان خوب مهاجر

15 روزی هست که رسیدم ایران و خستگیم در رفته اما گرفتار گلو درد شدید شدم.نمیدونم نه سرما خوردگیه نه انفولانزا.2 دفعه هم دکتر رفتم اما دکتر میگه هیچی نیست و احتمالإ مال آلودگی هواست.اما من بچه همین شهرم و مگه به این زودی آدم  به دود و آلودگی آلرژی پیدا میکنه؟؟؟؟ اونجا (آمریکا-کانادا) که بودم همش میگفتم نکنه تو این هوای پاک سکته کنم !!!! 

کار های مهاجرتی هم خوب پیش میره و 1 ماهی هست که اپدیت مدارک رو به سوریه ارسال کردیم و در جواب ایمیل ما که پرسیدیم مدارک رسیده یا نه, فقط یک جواب اتوماتیک اومد و ما هم خوشحال شدیم که منظورش اینه که یعنی بله دیگه!! به عبارتی 2 سال میشه که هر چی ایمیل اتوماتیک میگیریم بله استنباط میکنیم.


تو این سفر 2ماهه خیلی چیزا فهمیدم .یکیش این بود که هیچ جا وطن نمیشه هرچند که ظ ل م زده باشه.

وقتی هواپیما از روی تبریز حرکت میکرد خیلی حس خوبی داشتم و با خودم میگفتم اگر احتمال 1% هواپیمای ما مهاجرها خواست سقوط کنه , خداکنه روی ایران باشیم (امیدوارم که هیچ وقت دیگه هواپیمایی سقوط نکنه)

تو اون مدت فقط برای ایرانی جماعت غصه خوردم که چرا ما از همه چی محرومیم و بابت چی ما شدیم جهان سوم.ما که همه چیز داریم.یعنی همه این مشکلات تقصیر اونوریاست؟ یا خودمون هم مقصریم؟؟

تمام درس خونده های ما اونجا جمع شدند و اونجا شده آ م ر ی ک ا و ک ا ن ا د  ا  .خواهرم تعریف میکرد میگفت تو یک مهمونی دور هم ایرانیها , توی یک جمع 30 نفره شرکت کرده بودند و بعد از معرفی و اشنایی با هم , مشخص شده فقط خودش فوق لیسانسه و بقیه یا دکترا دارند یا در مقطع دکتری درس میخونند!!!!

فکرش رو بکنید ببینید چه آدمهایی از این مملکت رفتند و اگر میشد بمونند , ایران چی میشد!!! اونوریا باید میومدند اینجا درس میخوندند و برای دانشگاههای ما سر و دست میشکوندند.

بعضی وقتها که به این مسئله فکر میکنم دچار دوگانگی میشم و هیچی رو نمیتونم کنار هم بزارم.هیچی با هم جور نیست.


درباره مهاجرتمون حدس میزنم برای اسفند و فروردین دیگه پرونده مهاجرتی بسته بشه و برای اخر بهار و اوائل تابستان عازم مونترال باشیم.اکثر دوستان مهاجر میگند که بهترین فصل مهاجرت تابستونه و خونه پیدا کردن و رفت و امد برای تازه واردین راحت تره.

امید به خدا

پینوشت :

ای وای من که یکی از دوستان سپتامبری (فایل فدرال اوائل سپتامبر 2009) دعوت به مصاحبه دوم شده!!!!!! اسم دوستمون نگین هست اما من هنوز لینکش رو ندارم.

خداییش اصلا انتظار مصاحبه دوم رو برای خودمون ندارم و فکر سوریه رفتن روانم رو بهم میریزه.خدایا رحم کن .به اندازه کافی الاف مدیکال هستیم , دیگه خرج رو دستمون نذار. اونم کجا س و ر ی ه 

بعد هم که میری  سفارت , هیچ خبری نیست  و مدیکال رو میدند بهت  و میگند مبارکه .حداقل 1.5 میلیون هزینه پرواز خطرناک رو باید بدی که من شانس زنده موندن رو 50 50 میبینم.

نمیدونم کلإ چه خبره که انقدر دارند طول میدند.سال هم جدید شد اما مدیکال سپتامبری ها هنوز کامل نشده.میترسم دوباره زمان رو تغییر بدند و بگند 18 ماه انتظار مدیکال شده 24 ماه.چه حالی میده!!!!!!!

کسی خبر موثقی داره ,الان دارند چه ماهی رو مدیکال میدند؟؟؟؟


راستی اناهیتای عزیز پاسپورت رکوئست شدند.مصاحبه ایشون سپتامبر 2009 بوده.تبریک تبریک.

با این حساب یا مدیکال میاد یا میریم دور دوم مصاحبه


پینوشت :

مدیکال مریم عزیزم  بعد از گذشت 17 ماه از فایل فدرال امروز با ایمیل بهش اطلاع داده شده.خیلی خیلی  مبارکه دوست خوبم.

رنگ زندگی

سلام بر دوستان خوبم

از احوالات ما بپرسید که ما خوب هستیم و تجربه زندگی کوتاه مدت در یک کشور دیگه بسیار جالبه.

راستی شب یلدا مبارک.

اینجا زندگی رنگ دیگه ای دارد و به همون رنگیه که همه ما میدونیم.اینجا همه شاد هستند و برای عید کریمس در حال آماده کردن کادو و هدیه برای دوستانشون هستند.مردم حسابی کادو میخرند و تمام مراکز خرید حراجهای خوبی زدند و مردم رو تشویق به خرید میکنند.

شادی که اینجا هست رو هیچوقت در ایران ندیده بودم و مردم انقدر مهربون هستند که آدم دچار دوگانگی میشه.چرا مردم ایران اینطوری نیستند؟؟؟؟چرا ایرانیها شاد نیستند؟؟؟؟ چرا ایران همیشه در غصه و زاری هستند اما اینا؟؟؟؟؟

من از اینجا خوشم میاد به خاطر اینکه همه خوشحال هستند .به هم احترام میزارند و برای انسانیت ارزش قایل هستند .هر جا میریم همش به یاد جوونهای ایران هستم که دل خوش ندارند و تفریحشون گشتن در خیابون هست اما الان با این قیمت بنزین ؟؟؟

به قول یکی از دوستام که میگفت اینا مملکتشون  400 سال قدمت داره و هیچی ندارند که بهش بنازند اما مملکت ما با اینهمه آثار باستانی خیلی گمنام مونده و میگفت اصفهان که رفته بودند از کنار سی و سه پل که رد میشدند کلی جوون معتاد زیر پل خوابیده بودند.

من عشق زندگی در خارج ندارم و میدونم زندگی در خارج از کشور بدون داشتن کار و خانواده بسیار بسیار سخته و تلخه اما یکبار تجربه برای همه خیلی چیزها رو مشخص میکنه.بنابراین من به همه دوستان خوبم پیشنهاد میکنم که تلاششون رو برای راه مهاجرت بکنند .هیچ چیزی رو از دست نمیدیم .خیالتون راحت باشه. 

چند تا عکس اینجا قرار میدم.

http://mosaferequebec.persiangig.com/1%20%281%29.jpg

http://mosaferequebec.persiangig.com/1%20%282%29.jpg

http://mosaferequebec.persiangig.com/1%20%283%29.JPG

http://mosaferequebec.persiangig.com/1%284%29.JPG


امیدوارم یک روز قشنگ بیاد و همه چیز درست شده باشه.

مدارک ما هم تقریبأ آماده ارسال هست.آپدیت مدارک ما شامل شرح شرایط کاری و کارهای قبلی ما بود.از کار همسرم سوال شده و درباره سفرهایی که بعد از سپتامبر 2009 رفتیم سوال کردند و نوشته که اگر اقامتتون در کشوری بیشتر از 6 ماه باشه ، باید سوء پیشینه اون کشور رو براشون ارسال کنیم که البته نداشتیم.

فکرمیکنم برای بهار سال 90 آماده رفتن به مونترال باشیم.وسایلم تقریبأ جمع شده و کار زیادی نداریم.خونمون رو رهن دادیم و باید کارهای دندانپزشکی و چکاپ کامل رو برای ماههای آخر برنامه ریزی کردیم.

روز آخر که از شرکت میخواستم بیرون بیام , با رفتار زشت یکی از مدیرها مواجه شدم.البته ایشون یک آدم پا برهنه هستند که به این مقام رسیدند و خوشبختانه اصلشون رو فراموش نکردند و هنوز عربده کشی میکنند و فکر میکنند که برای چندر غاز حقوق ، حق دارند که حرف نامربوط و ناحق بزنند.به مدیریت رفتارشون رو توضیح دادم و ایشون گفتند پیگیری میکنند.

{دوستانی هم در شرکت ما هستند که برای خوش رقصی هرکاری میکنند و یکی از اقایان شرکت بهم گفت که از رفتن من این دوستان کلی خوشحال شدند .از همینجا به دوست خوبم یاداوری میکنم که یادت باشه که اونروزی که حتی مادرت برای خرید خونه بهت کمک نکرد ، تنها من بهت کمک کردم و بدون اینکه همسرم متوجه بشه پول رو در اختیارت قرار دادم و 4 ماه طول کشید تا این پول رو بهم پس دادی اما رفتار های زشت و سبکت و خوش رقصی برای مدیر باعث شد که من از کار خودم پشیمون بشم و متوجه بشم که اشتباه بزرگی کردم و برای تو هیچ  چیز و هیچکس فرقی نمیکنه و تو برای آویزون بودن به شرکت هرکاری میکنی و اخلاقیات و انسانیت برات مهم نیست.}

از این آدمها تو شرکتها زیاد هستند.

ما تا بهمن برمیگردیم .شنیدم که مدیکال و آپدیت مدارک دوستان اکتبر هم شروع شده.برای همشون آرزوی موفقیت میکنم.

مراقب خودتون باشید و فعلإ خدانگهدار.



یک خبر خوب

سلام دوستان

یک خبر خوب دارم و اونم اینه که پدر سانی عزیز که برای بار دوم دعوت به مصاحبه شده بود ، قبول شده و  مدیکالش رو گرفته.البته فکر نکنم هنوز تهران رسیده باشه اما از همینجا بهش تبریکات فراوان رو اعلام میکنیم.

Leisures-and-Sports smiley face

اوضاع زندگی ما هم خوبه و زندگی روال عادیش رو داره.اوضاع کار هم که خیلی شیکه.صبحها 10 تا 11 میرسم شرکت و بعد از ظهرها 3 میزنم بیرون.

احتمال بسیار قوی یک سفر 1.5 ماه در برنامه دارم  که بایستی در زمستان انجام بشه.اما سفر خیلی خوبی خواهد بود و ویزاش مشتی خواهد بود بر دهان هرچی افسر کانادایی بخیل که 2 سال ما رو برای این ویزا گرفتار کردند.جالبه که دوباره تاریخ دریافت مدیکال رو تو سایت تغییر دادند و بعد از دریافت CSQ زمان رو به 18 ماه افزایش دادند.Tongue smiley face

البته جایی شنیدم که ممکنه چک امنیتی برای افرادی که اخیرأ سفر میرند طولانیتر بشه اما دیگه هرچی بادا باد و برام اصلأ مهم نیست.زندگیم رو که نباید به خاطر ویزای کانادا هدر بدم و از لذتهای زندگی بیخیال بشم.

میدونم دوستام هم الان همین حال و حس رو دارند.مخصوصأ نارسیس عزیزم که روز مصاحبش هم بامن یکی بود اما نتونستم در سوریه ببینمش.اما از همینجا برای تمام دوستان منتظر آرزوی سلامتی و موفقیت میکنم.


ممنونم

پینوشت۱:نارسیس عزیزم دریافت مدیکال رو بهت تبریک میگم.ممنون که به یاد من بودی.


پینوشت ۲:من معمولا قبل از دریافت هر خبری خواب میبینم.دیشب خواب دیدم که دارم میرم سوریه و یک خبرهایی شده.اومدم و ایمیلم رو چک کردم.دیدم به به اپدیت مدارک حواستند هوارتا

و ۶۰ روز هم مهلت ارسال مدارک دادند.

انتظار بیش از حد و عواقب آن!!!

سلام بر دوستان گلم

بله اینطوریاست.1 سال از فایل نامبر گذشت و دقیقأ مثل بقیه موارد تا به ما رسید آسمون تپید و قوانین تغییر کرد و مدت مدیکالها طولانی شد.اما میخوام بدونم که اگر این دوستان آفیسر ماه سپتامبر رو نمیخوان مدیکال بدند ، میخوان چیکار کنند؟بیکار میمونند که!!!!! بیکاری انگیزه ها رو از بین میبره ها!!!! از ما گفتن بود.




پینوشت 1 :طبق صحبتهای شنیده شده از دوستان و مهاجران گویا قوانین تغییر نمیکند و دوستانی که نگران تغییر قوانین در 15 اکتبر بودند با خیال راحت مدارکشون رو جمع اوری کنند.


پینوشت 2 : دوستان عزیز تلفن پست آرامکس 021-88613390 دفتر ملاصدرا .تماس بگیرید خودشون coursier (کوریر) هم میفرستند و پرونده رو میگیره و میبره.

پینوشت 3 : حدود 1 هفته پیش مانی اوردر لندینگ رو تهیه کردیم و فرستادیم سوریه.گفتیم شاید یادشون بیفته که ما هم هستیم و خجالت بکشند ، اما دیشب  یک نامه رسید و ما از هولمون نامه رو از دست همدیگر میکشیدیم که مدیکالللللللللللللللللللهههههههههههههههههههه اما فقط فیش دریافت مانی اوردر بود و هیچی دیگه درش نبود.خوبه که قسمت دریافت پولشون سریع عمل میکنه و فعاله.

به امید پیروزی

پارسال این موقع!!!

این قافله عمر عجب میگذرد!!!!

سلام بر دوستان گلم

دقیقأ از روز اول شهریور من حس عجیبی دارم و همش اضطراب توام با هیجان به سراغم میاد.یاد ماه اخری میافتم که درس میخوندم و برای مصاحبه اماده میشدم.پارسال ما مدارک رو آخر فروردین به سوریه ارسال کردیم و 25 روز بعد نامه فایل نامبر و رسید پول رو از طریق ایمیل گرفتیم.اینطوری بود که من 3 خط نامه به فرانسه نوشتم و کلی وقت گذاشتم که درست باشه .نامه شامل اسم و فامیل و شماره پاسپورت و یک جمله اینکه آقا نامه ما به دستتون رسیده یا نه؟(دقیقأ مثل یه بچه که از ترس سرش رو پایین انداخته و داره زمین رو نگاه میکنه)

اون کافرها هم نه گذاشتند نه برداشتند گفتند آره عزیز دلم هم مدارک رو گرفتیم هم پول رو و نگران نباشید.

من تقریبأ از دی 87 کلاس رو شروع کرده بودم و تازه یاد گرفته بودم که بگم bonjour , comment ca va

ترم 3 هنوز تموم نشده بود که آخر های ماه تیر از سر کار رسیدم خونه و ایمیل رو باز کردم که دیدم یک ایمیل  عجیب رسیده و از tion‌ آخرش فهمیدم که یک خبری هست و وای بدبخت شدم با این سطح زبان فرانسه.

القصه که ما بدو دنبال معلم خصوصی و اینور و اونور که چه کنیم و بهترین کار چیه.

معلم خصوصی رو زود پیدا کردم و شدید تر درس میخوندم.شهریور که رسید نامه مرخصی بدون حقوق رو زدم و خدا با ما یار بود و قبول هم کردند.تازه روزه هم میگرفتم و از اونجایی که عروسی برادرم نزدیک بود هم ثواب کردم و هم تا حدی به سایز دلخواه رسیدم.سحری رو میخوردم و میخوابیدم تا 10 .بعد بیدار میشدم و درس میخوندم تا 2.بعد هم دوباره خواب .اما همون 4 ساعت رو خیلی مفید میخوندم و تقریبأ روزهای آخر به سطحی که میخواستم رسیده بودم و استرسم کم شده بود.

همش به یاد اون روزها هستم.هیجان زیادی داشتم اما شیرین بود.در کل خیلی دوران خوبی بود و از اینکه تونستم به هدفم برسم  خوشحالم.

1 هفته دیگه فایل نامبر من 1 ساله میشه.امیدوارم بقیش هم به خوبی بگذره.

راستی ماه رمضون سر افطار برای بچه های یتیم خیلی دعا کنید.هیچکس به فکرشون نیست.من یک دختر 10 ساله دارم که از طرح اکرام پارسال انتخابش کردم .اگر تونستید از این بچه های یتیم به سرپرستی قبول کنید،خیلی خوبه .من ماهی 10 هزار تومان براش مقرر کردم اما هروقت بتونم بیشتر براش ارسال میکنم.

میدونم که بعد مسائل پیش اومده هیچ اعتمادی وجود نداره اما بچه های یتیم در شهرستانهای دور خیلی نیازمند هستند.

ممنون

پینوشت 1: در پیــــــــــت که میگن همین دوستان سفارت هستند که یک کامپیوتر نمیتونند درست کنند .پاکستان رو سیل برد و دوباره برگردوند اینا هنوز دارند کامپیوتر فرمت میکنند و ویندوز میریزند.لابد ویندوز رو سفارش دادند از کانادا براشون بفرستند که انقدر طول دادند.یکی بگه برادر ارزشی یک کپی از ویندوز بگیر تموم شه بره دیگه.آخه کاغذ نداریم و CSQ بعدأ برات میفرستم و خرابه و چیزه و این حرفها یعنی چی؟

مارو باش کجا داریم میریم .smiley face


پینوشت 2: عذر خواهی میکنم از همگی به خاطر اینکه نتونستم پاسخ سوالهاتون رو بدم.مسافرت رفته بودم و دسترسی به اینترنت نداشتم.مسافرتم بسیار بسیار مفید بود و سر فرصت وقایع اتفاقیه سفر رو براتون مینویسم.

تعطیلات سفارت در ماه اوت

سلام بر همه دوستان عزیز

همچنان منتظر رسیدن نامه مدیکال هستیم.البته یکی از دوستان گفتند که 15 روز اول ماه اوت تعطیلات تابستانی سفارت هست.به معنی این نیست که سفارت تعطیله و درش رو قفل کرده باشند و رفته باشند اما فکر میکنم با توجه به لیست موجود در سایت loonlounge  مربوط به ماه اوت پارسال تعداد مصاحبه ها در این ماه کمه و اکثر افیسر ها میرند صفا سیتی یک همچین جایی.smiley face


ما که بخیل نیستیم برن خوش بگذرونند برگردند کار ما رو راه بندازند که بد زندگیمون رو هواست.

Others smiley face

برای سر کار رفتن هم که انقدر بی انگیزه هستم که حد و حساب نداره. اما فقط تا شهریور سر کار میرم و بعد استعفا میدم و برای رفتن آماده میشم.

به امید موفقیت برای همه دوستان مهاجر

پینوشت : خبرهای رسیده حاکی از تعطیلی 80٪ سفارت کبک است و بعضی مناطق سفارت اعم از پشت بام ها ،حیاط و اتاقها توسط چندین عمله و بنای سوری  فتح گردیده است.(احنمالأ میخوان شیکش کنند  که از سفارت ایران کم نیارند و مدرکش هم در ادامه مطالب موجوده)

پینوشت : خوشبختانه طبق اطلاعات رسیده بنایی سفارت کانادا در سوریه تمام شده و عزیزان دل و کارمندان با وجدان سفارت به روحیه های مضاعف و همت مضاعف تر به سر کار برگشتند ومدیکال چند تا از دوستان را ارسال کردند.


ادامه نوشته

آسوده باشید که ما هستیم!!!!

سلام بر دوستان گلم

اینجانب به همراه کلیه دوستان مستقر در شرکت به اطلاع میرساند که اگرچه کلیه کارمندان و دوستان و شرکتهای وابسته در منزل زیر کولر و در حال استراحت یا در مسیر جاده شمال یا داخل تنگه واشی  ، بدانید و آگاه باشید که ما همچنان سر کار هستیم و چرخ اقتصاد مملکت توسط ما چند نفر به چرخش در می آید.

جالب اینجاست به دلیل حضور پررنگ ما برق منطقه شوکه شد و در اثر نوسان ، کولر گازی واحد رو از هستی ساقط کرد و ما هستیم و یک کولر آبی زپرتی بهمراه بادبزن های کاغذی سبز و آبی.smiley face

فیلتر فیلتر فیلتر!!!!!!!!

سلام بر دوستان گلم

هر سایتی رو نگاه میکنم فیلتر شده و همه چی بهم ریخته.عکسها رو در سایتی آپلود میکنم به ۲ روز نمیرسه و فوری فیلترش میکنند.

حالت خفگی به آدم دست میده.آخه چرا دسترسی به دنیا و ارتباطات رو محدود میکنید و کوچکترین دلخوشی برای آدم نمیزارید؟

فعلإ چند روز چیزی نمینویسم تا یک خبر خوب بیاد.هر وقت بد اخلاق میشم  به قول مامانم رگ عبدالکریم (جد بزرگوارم که نور به قبرش بباره ) در من نمایان شده.

من به جدم افتخار میکنم وخیلی دوسش دارم.اون به من حق میده . روحت شاد.

 

خبر فوری:smiley face

لیست مشاغل فدرال  دیشب تغییر کرد و از امروز اجرا خواهد شد.گویا یکسری از مشاغل حذف شدند.لینک لیست رو حتمأ اینجا قرار میدم.از سایت کنپارس لینک رو برداشتم.(تبلیغ نیست)

لیست جدید مشاغل فدرال 26-06-2010 

 

گذشت زمان

چقدر زمان زود میگذره.پارسال این موقع شدید درس میخوندم .هم معلم داشتم هم تا ساعت 4 سر کار بودم و هم کلاسهای قطب راوندی رو ادامه میدادم.پارسال همین موقعها تاریخ مصاحبه اعلام شد و من اصلأ نمیتونستم متن نامه دعوت به مصاحبه رو بخونم و مجبور شدم از دوستم کمک بگیرم تا برام ترجمه کنه.
اما تا حالا که خوب گذشته و خدا هم با ما یار بود و بقیش هم خوب پیش میره.
من در حال حاضر کتاب قفله 1 رو تموم کردم و کتاب 2 رو باید شروع کنم.عاشق زبان فرانسه شدم و هر کلمه ای که یاد میگیرم کلی کیف میکنم.
سعی میکنم چند تا موزیک با متن (زبان فرانسه )رو اینجا  براتون قرار بدم تا شما هم لذت ببرید.


برای همگی آرزوی موفقیت دارم.

تاریخ های مهم

سلام بر همه دوستان عزیز

راستش یک چند وقتی هست که دیگه حس و حال صبح زود سر کار رفتن رو ندارم.باید 6 بیدار بشم و 6.30 از در بیام بیرون .نصف غصه زندگی من عبور از اتوبان حکیم شده و همینکه وارد اتوبان میشم غم دنیا میاد تو دلم که اینهمه ماشین جلوی من تا برسند به میدان ونک ، من چند بار باید کلاج و ترمز بگیرم؟؟؟؟؟ دست آخر که به شرکت میرسم مثل این خلافکارها خیابونها رو یکطرفه میرم و ماشین رو بر خلاف جهت بقیه ماشنها پارک میکنم و  آخر ماه هم کلی کسر کار تو فیش حقوقی دارم که نمیدونم چرا انقدر دلچسبه و از اینکه کسر کار دارم خوشحالم .مدیر مهندسی هم دیگه خیلی گیر نمیده و میگه این دو تا پروژه که تو دست هست رو تموم کن.

وبلاگ نلی عزیز رو هم معمولأ مطالعه میکنم.دوست خوبم نامه استعفا رو نوشته ومنم تا چند ماه دیگه میتونم از متن ساده و زیباش استفاده کنم .

کارنوی عزیز هم در یک چشم به هم زدن رفت مونترال و حسابی براش خوشحال شدم.

2 هفته پیش که همسر جان مأموریت بود ، تونستم 2 تا دوره آموزشی رو تموم کنم.البته هنوز امتحان ندادم اما همون یادگیریش خیلی مهمه .بعضی از عصر ها هم یک سر به آموزشگاه میزنم که نکنه قیافم رو یادشون بره و اسمم رو برای امتحان رد نکنند.

در کل اوضاع خوبه و این چند وقت سعی کردم بیشتر به مامان و بابا سر بزنم و بهشون نشون بدم که خیلی دوسشون دارم و به خاطر زحماتی که در طول سالها برای من متحمل شدند قدردانشون هستم .مخصوصأ بابا که قبل از عید پدرش رو از دست داد.سعی میکنم رابطه عاطفیم رو باهاش بیشتر کنم و با خودم و با خدای خودم عهد کردم که اگر در کانادا کار مناسب پیدا کردم ، اسپانسر مامان و بابا بشم که راحت بتونند رفت و امد کنند.

تو جند تا وبلاگ و فرروم خوندم که نوشتند مدیکالها تا ماه جولای به دست دوستان رسیده.دوست دارم  یک جدول زمانبندی تهیه کنیم و دوستان اطلاعاتشون رو از زمان ارسال مدارک ، دریافت نامه مصاحبه ، باز کردن پرونده فدرال ، رسیدن نامه مدیکال و پاس رکوئست شدن رو  توش یادداشت کنیم تا یک میانگینی از تاریخها داشته باشیم.

موافقید؟

راستی قبلش این لینک تاریخهای مدیکال رو که نلی جون فرستاده مطالعه کنید.

از خودم شروع میکنم و یکی یکی مشخصات شما رو در جدول وارد میکنم.

پینوشت 1: مدیکال دوست عزیزمون سمیرا به دستش رسید(ما و کانادا) .با آرزوی روز های خوب رسیدن مدیکال برای بقیه دوستان

پینوشت 2:خبر جدید اینکه مدیکال یکی دیگه از دوستان که تاریخ فایل فدرالشون ماه جولای بود به دستشون رسید.امیدوارم مدیکال ماههای آگوست و سپتامبر هم سریعتر بیاد که شدید منتظریم.

روز زن



تاج از فرق فلک برداشتن جاودان آن تاج بر سر داشتن

در بهشتِ آرزو ره یافتن هر نفس شهدی به ساغر داشتن

روز،در انواع نعمت ها و ناز، شب بتی چون ماه در برداشتن.

صبح، از بام جهان چون آفتاب، روی گیتی را منوَر داشتن

شامگه، چون ماه رویا آفرین، ناز بر افلاک و اختر داشتن!

چون صبا در ” مزرع سبز فلک” بال در بالِ کبوتر داشتن

حشمت و جاهِ سلیمان یافتن، شوکت و فرِّ سکندر داشتن.

تا ابد در اوج ِ قدرت زیستن مُلکِ هستی را مسخّر داشتن؛

بر تو ارزانی، که ما را خوش تر است لذتِ یک لحظه: مادر داشتن.


روز مادر  و روز زن بر همگی مبارک

دلیلی منطقی برای رد شدن!!!

سلام بر دوستان خوبم

مرسی از تمام پیام های محبت آمیزتون .

تقریبأ 1 ماه میشه که دوست من در مصاحبه رد شده و تقریبإ 90٪ علت رد شدنش مشخص شده و با چند تا از مشاور و وکیل که صحبت کرده فهمیده که علت دقیق رد شدنش چی بوده و  میشه به آفیسر پرونده حق داد و هر کس دیگه ای هم جای اون افیسر بود این پرونده رو رد میکرد.البته به گفته دوستم ، آفیسر خیلی تلاش کرد که بتونه ما رو قبول کنه اما نشد که نشد و حسابی گیج شده بوده.

گفتم که دوست من از طریق وکیل اقدام کرده بود و به نسبت خود من هزینه زیادی هم پرداخت کرده بود اما متأسفانه با امتیاز بالای زبان فرانسه ای براش زده بود و یک اشتباه کاملأ فاحش در فرمهاش باعث شد که این دوستان بیخود و بی جهت در مصاحبه رد بشند و کلی هزینه سوریه رفتن و معلم خصوصی و سایر هزینه سوخت بشه.

من دقیقأ علت رد شدنشون رو  در پست بعدی براتون مینوسیم اما قبلش از دوستان میخوام که اگر کسی راجب به تفاوت رشته علوم آزمایشگاهی با  رشته میکروبیولوژی و تفاوت ریز نمرات این دورشته  اطلاعات  کافی داره داره برامون بنویسه تا بقیه دوستان هم بتونند استفاده کنند.

مرسی از همه


پینوشت:

ممنون از لطف همگی.بله دلیلش معلوم شد.علت اشتباه پر کردن فرم به نام تکنسین علوم آزمایشگاهی و سابقه کار ارائه دادن بعنوان لیسانس میکروبیولوژی بوده.دوستم میکفت من هر احتمالی رو برای رد شدن میدادم غیر از این مورد که اونجا اینطوری غافلگیر بشم.

اما دوستانی که از وکیل کمک میگیرید حتمإ سعی کنید فرمها و مدارکتون رو کامل مطالعه کنید و خودتون صحت اطلاعات وارد شده رو تأیید کنید و همه چی رو به اونها نسپارید.

بهر حال کاریست که شده و نمیشه کاریش کرد.

به امید پیروزی برای همه دوستان مهاجر